فقط یک دوستی ساده است.فقط!می خندی واعتنانمی کنی-نمی توانم صدایتان را ازگوشم برانم-وبه دستهایتان نمی توانم فکر نکنم.می تواندتمام خیابانهایی راکه باتورفته بود دوباره جستجوکند.میتواند باهربارانی موهای خیست رااز روی چشمانت کنار بزند.می تواند ساعتهادرخیابان دنبال جای پایت بگردد.وقتی قرارنیست بیایی چه فرقی می کند کجای دنیا باشی؟وقتی نیستی ساعتها می ایستد وخون در رگهای شهر منجمد می شود.